اين پژوهشگر و اختر باستان شناس معتقد است:با توجه به گسترش انتشار کتابهایی در زمینه ايران شناسي و استقبال عمومی از آن در سالهای اخیر، آثار و پژوهشهای ارزنده و تازهای در زمینه ایرانشناسی منتشر شدهاند.
وي در ادامه افزود: پیدایش دانش شرقشناسی و شعبه ایرانشناسی آن، که در یکی، دو سده اخیر در اروپا پایهگذاری شد، در اصل متکی بر پژوهش و مطالعه در زبانهای باستانی بوده و بعدها دامنههای متنوعتری را نیز در بر گرفته است.
نويسنده كتاب منشور كورش هخامنشي به پژوهشگران در زمينه ايران شناسي اشاره كرد و ابراز داشت: همواره میان مطالعه و بررسی در یک موضوع خاص با عاشقبودن و مهر ورزیدن به همان موضوع، آمیختگیای پیش میآید که ترسیم مرز آن همیشه به آسانی ممکن نیست. به ویژه در میان ما ایرانیان که در عاشقپیشگی سابقهای فراوان و شناختهشده داریم. همان گونه که میان یک گیاهشناس با کسی که به گلها و گیاهان عشق میورزد و در کنار آنها شعر و سرود میخواند تفاوت وجود دارد، به همان سان نیز میان کسی که در پیشینه تاریخ و فرهنگ و تمدنی تحقیق میکند با کسی که تنها بدان عشق میورزد،تفاوت هست.
وي در ادامه عنوان كرد: با اینکه ممکن است این هر دو ویژگی به شکل توأمان در کسی وجود داشته باشد، اما هر یک با دیگری به کلی متفاوت است و به مرز و حریمی آشکار و تعریفشده نیازمند است. با اینکه پژوهشگران معمولاً این حریم را به خوبی میشناسند؛ اما عاشقان با آن بیگانهاند و ای بسا پژوهشگران را ابزاری برای بیان دوستداشتههای خود میپندارند.
اين باستان شناس به مطالعات ايران شناسي اشاره كرد و گفت: گرایش به مطالعات ایرانشناسی و استقبال عمومی از آن در ایران رواج یافته است. آنچه بیشتر به دیده میآید و بطور معمول با گرایش مردم و جوانان به مطالعات ایرانشناسی اشتباه میشود، عشق و علاقه به چند نام و دوره تاریخی است که بگونهای شعارزده، تکرار میشود. همین رویکرد است که موجب شده برای مثال، کتابهای گوناگون و متنوع و پرشماری در باره کورش بزرگ تهیه و منتشر شود که به ندرت در بردارنده پژوهشی نوین و ناب بوده و بیشتر تکرار همان نوشتههای پیشین به شکلی تازه و با آب و رنگی دیگر هستند.
وي در ادامه افزود: چنین رویکردی نه تنها موجب گسترش آگاهیهای ایرانشناسی نشده است، بلکه بخاطر تاریخسازیها و افسانهبافیهای کسانی که پژوهشی روشمند را با تحلیل و تفسیرهای ذوقی و احساساتی یکی دانستهاند و مخاطبان آنان نیز به تفاوت ایندو بیتوجه هستند، غفلت بیشتری را نیز به همراه آورده است.درست است که چنین شیوهای شاید بتواند در کوتاه مدت، گرایشهای میهنگرایانه را در میان گروهی از جوانان بیدار کند، اما به مرور زمان، موجب دلسردی و سرخوردگی همان کسان میشود و شکست انگیزههای خودجوش ملیگرایانه را در پی خواهد داشت.
"غياث آبادي" به شيوه هاي پژوهش پرداخت و اذعان داشت: در این شیوه، بیش از اینکه به انجام پژوهشی تازه و مستند پرداخته شود، بر انجام نوشتارها و گفتارهای شورمندانه و محرک احساسات پافشاری میشود. چنین است که آنچه بیشتر استقبال عمومی را بخود جلب میکند، نوشتههایی آسانخوان و همراه با تعبیر و تفسیرهای تخیلی، ذوقی و همراه با عکسهای زیبا است. به همین خاطر، عبارت «کتابهای ایرانشناسی» در تداول میان مردم و کتابفروشان، به کتابهای رنگین و زیبا و غلوآمیز با عکسهایی دستکاریشده از تختجمشید و چند محل دیگر اطلاق میشود.
اين اختر باستان شناس با اشاره به نشر كتاب هاي ايران شناسي گفت: از همین روی است که در این اواخر، شماری کتابهای بسیار ارزنده در زمینه ایرانشناسی تألیف و منتشر شد که بخاطر بیتوجهی همگانی و گرایش سطحی عاشقپیشگان، با شکست روبرو گردید و موجب خودداری ناشر از انتشار آثار مشابه و نیز بیمیلی مؤلف در ادامه پژوهشهای خود شد.
وي در خاتمه عنوان كرد: کوتاهی و کمبودهای فراوان در این زمینه را نمیتوان به عهده مؤلفان، مترجمان و یا ناشران دانست. چرا که پدیدآورنده کتاب در ایران با وجود تنگناهای گوناگونی که در زندگی حرفهای و شخصی خود دارد، قادر نیست زمان و توان زیادی را به پژوهشی اختصاص دهد که در نهایت با سکوت و بیتوجهی همگانی روبرو میشود. از سوی دیگر نمیتوان از ناشرانی نیز برای خودداری از چاپ و نشر چنین آثاری گله کرد که آنان نیز خود با کمبودها و محدودیتهای اعتباری و مالی روبرو هستند. مشکل اصلی در انتشار آثار ایرانشناسی به مانند دیگر حوزههای پژوهشی، بیتوجهی و نبود علاقه در میان مردمان است و عامل این بیتوجهی نیز بحث مفصلی است که خود نیازمند گفتگوهایی مفصل با کسانی است که بیشتر در این باره اندیشیدهاند.
نظر شما